نوشته شده توسط : رزمنده

اوباما VOA را تحقير كرد تا BBC را بي حيثيت كند

 

مصاحبه باراك اوباما با شبكه بي بي سي انگليس (در واكنش به موج آفريني موفق احمدي نژاد در سازمان ملل) هرچند كه از سوي محافل سياسي و رسانه اي دنيا «منفعلانه، از سر دستپاچگي، بازي خوردن از حريف، و بي تاثير» ارزيابي شد اما واجد يك «پيام» بود و آن اعلام رسمي تخته شدن در صداي آمريكا (VOA) بود.
سكولاريسم نو با بررسي اين موضوع نوشت: وزارت خارجه آمريكا هيچ تمايلي به مصاحبه اوباما با VOA نداشت. گفته مي شود پس از مصاحبه اوباما با بي بي سي، تهيه كنندگان و خبرنگاران صداي آمريكا در راهروهاي VOA به طنز به هم مي گفته اند كه صداي آمريكا ديگر صداي آمريكا نيست.

اين در حالي است كه صداي آمريكا تنها چند صد متر با كاخ سفيد فاصله دارد. اين اتفاق باز هم صحه بر ضعف هاي پنهان و پيداي مديريتي در بخش فارسي صداي آمريكا است. چرا كه اين رسانه بخشي از ابزارهاي اجرايي سياست هاي رسانه اي دولت آمريكا به حساب مي آيد كه در يكي از مهم ترين رخدادهاي سياسي در قبال ايران به بازي گرفته نشده است.

اين رسانه ضد انقلابي نوشت:«از چندي پيش و پس از طرح موضوع بحران هاي مديريتي در بخش فارسي صداي آمريكا كه منجر به برداشته شدن مدير اين راديو يعني «آلكس بليدا» شد، بسياري بر اين باورند كه رسانه اي با بودجه بالاي اختصاص يافته نتوانسته است جايگاه خود را به عنوان يك مرجع تثبيت كند. اين در حالي است كه پس از رايزني هاي بسيار گفته مي شود تلاش هايي براي تثبيت علي سجادي به عنوان مدير از سوي برخي انجام گرفته اما بر خلاف زمان اعلام شده در ماه سپتامبر هنوز مديري در صداي آمريكا براي بخش فارسي تعيين نشده است. اينك برخي از نيروهاي حرفه اي در صداي آمريكا اين اتفاق را يك بخش فراموش نشدني در كارنامه خود مي دانند.»

در عين حال آنچه سكولاريسم نو فراموش كرده مورد اشاره قرار دهد انتقادهاي جدي رسانه هاي حرفه اي از شبكه بي بي سي است هم از آن جهت كه مصاحبه با اوباما به شكل يك رپرتاژ آگهي ضعيف و بدون چالش مورد نياز گفت وگوهاي جدي رسانه اي به اجرا درآمد و هم به اين دليل كه نشان داد بي بي سي نه تنها مستقل از وزارت خارجه انگليس نيست و رسانه اي كاملاً رسمي و دولتي است، بلكه مهم تر از آن در خدمت وزارت خارجه آمريكا قرار دارد و به عنوان زايده رسانه اي بين دولتي عمل مي كند.


 

 

حاشیه امن تروریست ها تا کجا؟!

 

(ضرورت رسيدگي قضايي در خصوص عملياتهاي تروريستي)

متأسفانه علیرغم این همه فجایع و جنایاتی که توسط گروههای تروریستی مختلف با اسامی و عناوین گوناگون بر ملت عزیز و نظام مقدس ما تحمیل شده، تشکیل پرونده و محکومیت قضایی آمرین، مسببین، و مباشرین فراری این هزاران اقدام تروریستی و تعیین کیفر و محکومیت ایشان به پرداخت و جبران صدمات و خسارات مالی و معنوی وارده (دیه و دیگر خسارات مادی و معنوی وارده به اشخاص و وراث ایشان)، به اتهام مشارکت در جنایت به دلایل مختلف تاکنون حتی در یک مورد هم در داخل کشور اتفاق نیافتاده است.

 

عملیاتهای تروریستی سازمان یافته گروههای معاند از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون موجب شهادت نزدیک به ۱۶۵۰۰تن از هموطنان عزیزمان و ایراد صدمات جسمی و روحی و مالی غیرقابل جبران به هزاران نفر دیگر از ایرانیان شده است که در بین این شهدا و مصدومین، مسئولین رده بالای نظام تا افراد عادی به چشم می خورند.

 

متأسفانه علیرغم این همه فجایع و جنایاتی که توسط گروههای تروریستی مختلف با اسامی و عناوین گوناگون بر ملت عزیز و نظام مقدس ما تحمیل شده، تشکیل پرونده و محکومیت قضایی آمرین، مسببین، و مباشرین فراری این هزاران اقدام تروریستی و تعیین کیفر و محکومیت ایشان به پرداخت و جبران صدمات و خسارات مالی و معنوی وارده (دیه و دیگر خسارات مادی و معنوی وارده به اشخاص و وراث ایشان)، به اتهام مشارکت در جنایت به دلایل مختلف تاکنون حتی در یک مورد هم در داخل کشور اتفاق نیافتاده است.

 

این روند انفعالی و غیرقانونی آنقدر موجب تعجب و خرسندی مباشران فراری و مسببین این جنایتها و رهبران گروههای تروریستی شده که امر بر آنها مشتبه شده و هم اکنون علیرغم مدارک متقن و غیر قابل انکار متعددی که در مکانها و ادارات مختلف قضایی و امنیتی کشور بصورت پراکنده در انتساب این جنایات به آنها وجود دارد، با وقاحت تمام عملا منکر این اقدامات جنایتکارانه می شوند؟! گویی که اصلا جنایاتی رخ نداده است؟! و حتی در مقابل، حکومت اسلامی را متهم می کنند که اعضای گروههای آنها را بدون هیچ دلیل و ناعادلانه مجازات نموده است؟!

 

علی ایحال باز هم باید گفت گذشته ها گذشته و باید در پی این باشیم که از هم اکنون چه باید کرد؟!

طراحی و فرمان انجام عملیاتهای تروریستی در سلسله مراتب تشکیلاتی شکل گرفته و در نهایت توسط عامل و یا عوامل شاخه نظامی گروه تروریستی به انجام می رسد. لذا در این فرآیند به سبب وحدت قصد معاونین و مباشرین، از نظر حقوق کیفری پذیرفته شده بین الملل و همچنین حقوق داخلی جنایت صورت گرفته عملا منتسب به تمام افراد دخیل در آن فرآیند از ابتدا تا انتها بوده و ایشان شریک در جنایت قلمداد می شوند. چه اینکه در حقوق بین الملل کیفری و کنوانسیونها و قطعنامه های ضدتروریستی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز همین تفکر و دیدگاه به وضوح مشاهده می شود.

 

بنابراین در بعد داخلی تمامی افرادی که در این سلسله وجود دارند علاوه بر مجازات مقرره در قانون مجازات اسلامی، مستند به مواد ۳۱۶، ۳۱۸، ۳۶۳ همان قانون و نیز مواد ۱و ۲ قانون مسئولیت مدنی، و دیگر مواد قانونی مرتبط و همچنین قواعد حقوقی بین المللی تقصیر و کنترل، مسئول جبران خسارات مادی و معنوی وارده می باشند و حتی اگر همه و یا بعضی از ایشان نیز معدوم، و یا فراری و مجهول المکان باشند دلیل و توجیهی بر توقف دادرسی و عدم احضار متهمین زنده و اصدار قرار مجرمیت و کیفر خواست و نهایتاً رای غیابی بر محکومیت جزایی و الزام به جبران خسارت وارده ایشان نخواهد بود.

 

ناگفته نماند در اینجا مجازاتهای مذکور در کتاب حدود قانون مجازات اسلامی (مجازات از باب محاربه) موردنظر نیست چرا که اگر محاربه را دارای خصیصه حق الهی صرف بدانیم اصدار رای غیابی در آن خصوص منع قانونی دارد هر چند که حتی در آن مورد نیز شروع به رسیدگی قضایی و احضار متهم و یا متهمین از طریق نشر آگهی و تحصیل دلایل و اخذ شهادت شهود و غیره از وظایف دستگاه قضایی بوده و هست و صرفا پس از تکمیل پرونده، اصدار رای منوط به حضور متهم خواهد بود. ولی از آنجا که در این موارد شاکی و مدعی خصوصی نیز وجود دارد دستگاه محترم قضایی تکلیف داشته و دارد تا نسبت به محکومیت مسببین در خصوص جبران خسارات وارده رسیدگی و اصدار رای نماید.

 

نکته بسیار اساسی و حائز اهمیت اینکه علیرغم این واقعیت که قضات ما در خصوص جرایم عادی تمایلی به صدور رای محکومیت معاونین و مسببین جرم به پرداخت دیه و دیگر خسارات مادی و معنوی وارده ندارند و معمولا صرفا مباشر جنایت را مسئول پرداخت دیه و احتمالا خسارات می دانند، ولی از آنجا که در گروه های تروریستی وضعیت خاصی حاکم است به یقین می توان و باید اذعان نمود در این جنایات سبب اقوی از مباشر است و اگر آمران و طراحان و مسببین نبودند به یقین مباشر آن عملیات را انجام نمی داد.

 

همچنین سیاق مواد ۱۸۶ و ۱۸۷ قانون مجازات اسلامی که تمامی اعضا و حتی هواداران آن گروه ها را محارب قلمداد نموده موید وضعیت ویژه ای است که در گروه های معاند و برانداز وجود دارد. لذا فرض صحیح این است که همه اعضای خرد و کلان این گروه ها با علم به اهداف آن گروه و نتایجی که ممکن است اقدامات این گروه ها به بار آورد به عضویت آن گروه ها درآمده و نسبت به آن اهداف آگاهی دارند و به همین خاطر در جنایاتی که توسط اعضای آن گروه انجام می شود به عنوان شریک محسوب می شوند.

 

همچنین ماده ۳۱۸ قانون مجازات اسلامی اشعار می دارد:

تسبیب در جنایت آن است که انسان سبب تلف شدن یا جنایت علیه دیگری را فراهم کند و خود مستقیما مرتکب جنایت نشود به طوری که اگر نبود جنایت حاصل نمی شد.

بنابراین باید گفت، معاونت در جرم و یا سببیت در ایجاد خسارت، با وجود و اثبات قصد مشترک و علم معاون برای عمل مباشر، و یا مدخلیت و کمک در ایجاد و تاثیر سبب نهایی به وقوع می پیوندد و در این جنایات نیز رابطه علیت و سببیت بین نتایج حاصله از جنایات صورت گرفته و خسارات وارده با افعال و قصد رهبران و آمران سازمان تروریستی به منظور ایراد ضربه به نظم عمومی جامعه با ایجاد رعب و وحشت بوده و این امر احراز و اثبات شده است.

 

بعلاوه، مستند به نظریه شماره ۷۳۲۵۵/۷- ۱۸/۱۰/۱۳۸۴ ا.ح.ق: «هر چند تسبیب درجنایت فی نفسه از اقسام عمد و شبه عمد نیست لکن ممکن است در حکم عمد و شبه عمد باشد مثلا اگر ایجاد سبب به قصد قتل باشد در حکم قتل و مستوجب مجازات قتل عمد است...»

مستند به ماده ۳۱۶ قانون مجازات اسلامی «جنایت اعم از آن که به مباشرت انجام شود یا به تسبیب یا به اجتماع مباشر و سبب موجب ضمان خواهد بود»

و ماده ۳۶۳ آن قانون تصریح می نماید: «در صورت اجتماع مباشر و سبب در جنایت مباشر ضامن (دیه و خسارات) است مگر این که سبب اقوی از مباشر باشد»

همچنین، وفق موازین فقهی در مواردی که جنایت صورت گرفته عرفا منتسب به فعل مسبب یا مسببین می باشد سبب اقوی از مباشر خواهد بود که مصداق این امر در سازمانهای غیرقانونی و تروریستی به وضوح عینیت یافته و عامل بر اثر تحمیل، اکراه و یا اغفال صرفا از سلسله مراتب سازمانی اطاعت کرده و به دستور آنان مبادرت به انجام عملیات تروریستی نموده و عرف بدون هیچ شک و شبهه ای آن عملیاتها را منتسب به سازمان می داند و نه شخص عامل و یا مباشر. مضافاً اینکه جذب، آموزش، و پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی و عملیاتی مباشر تماماً برعهده سازمان بوده است و به قطع و یقین باید گفت که اگر سازمان تروریستی و فرمان صادره سلسله مراتب آن سازمان نبود عملیات تروریستی انجام نمی شد. مواد ۱ و ۲ قانون مسئولیت مدنی اشعار می دارد:

 

ماده ۱- هرکس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می باشد.

 

ماده ۲- در موردی که عمل واردکننده زیان موجب خسارت مادی یا معنوی زیان دیده شده باشد دادگاه پس از رسیدگی و ثبوت امر او را به جبران خسارات مزبور محکوم می نماید و چنان چه عمل واردکننده زیان فقط موجب یکی از خسارات مزبور باشد، دادگاه او را به جبران همان نوع خساراتی که وارد نموده محکوم خواهد بود.

 

شایان ذکر اینکه، مستند به ماده ۲۵۹ ق.م.ا: «هرگاه کسی که مرتکب قتل موجب قصاص شده است بمیرد قصاص و دیه ساقط می شود» بنا بر ماده اخیرالذکر اگر در عملیاتهای تروریستی که در اغلب اوقات مباشرین در حین و یا پس از عملیات به هلاکت می رسند و یا اساساً شناسایی نمی شوند ولی یک گروه تروریستی مشخص مسئولیت آنرا بعهده می گیرد و یا شواهد و قرائن حاکی از انجام آن عملیات تروریستی توسط گروه خاصی است، سبب را اقوی از مباشر و ضامن پرداخت خسارات ندانیم برخلاف عقل و عدالت عمل کرده و عملا با دست خود به دشمن خود کمک کرده ایم و با فرض اینکه معاونین و مسببین استطاعت جبران خسارات وارده را داشته باشند (که معمولا دارند) این حق را از بازماندگان محترم شهدای ترور و آسیب دیدگان از بابت عملیات تروریستی سلب کرده ایم و من غیر حق تمام بار مسئولیت جبران خسارات را بر بیت المال تحمیل کرده ایم.

 

اکنون شاید این سؤال به ذهن متبادر شود که نتیجه انجام فرآیند آیین دادرسی و در نهایت اصدار رأی محکومیت معاونان، مسببان و مباشران عملیاتهای تروریستی چیست؟

پاسخ اینکه:

 

۱.اصل صلاحیت سرزمینی از اصول اساسی و زیربنایی صلاحیت قوانین کیفری جهانی به شمار می رود و مستند به ماده ۳ قانون مجازات اسلامی رسیدگی به جرایم ارتکابی در سراسر کشور در صلاحیت دادگاههای کشورمان و از وظایف این مراکز قضایی می باشد و هیچ مرجع قضایی حق ندارد به هر بهانه از جمله در دسترس نبودن متهم یا متهمین کار رسیدگی به جرایم ارتکابی در کشور و تعیین کیفر برای مرتکبین و محکومیت ایشان به جبران خسارات ناشی از جرم را متوقف نماید.

 

لذا رسیدگی به این جرایم تا اصدار حکم مقتضی از وظایف عینی و غیرقابل انکار دستگاه محترم قضایی بوده و هست که متأسفانه در خصوص جرایم تروریستی تاکنون به نحو غیرقابل گذشتی اهمال شده است. پرواضح اینکه اگر این اقدامات صورت گیرد، ما از بعد داخلی و بین المللی به تکلیف قانونی خود عمل کرده و علاوه بر انجام وظیفه ذاتی خود ایجاد هرگونه تشکیک در وقوع جنایت و یا چگونگی وقوع آنرا از مخالفان و بدخواهان سلب کرده ایم.

 

۲.موجب تحصیل به موقع دلایل، از جمله گزارشات کارشناسی در خصوص برآورد خسارات وارده، اخذ شهادت شهود، گواهی پزشکی قانونی وغیره پس از وقوع جنایت و قبل از کمرنگ شدن و یا از بین رفتن دلایل خواهد شد.

 

۳.انجام کامل فرآیند، دادرسی این شبهه را درمحافل بین المللی و احتمالاً داخلی پیش نخواهد آورد که فرآیند دادرسی عادلانه رعایت نشده است و آنها ناعادلانه مجازات شده اند. چرا که عدم رعایت شیوه دادرسی عادلانه و عدم احضار و ابلاغ وقت دادرسی به متهم یا متهمین از طرق مقرر در قانون از جمله نشر آگهی درمورد متهمین مجهول المکان، و موارد جزایی دیگر تماماً موجب می شود که ازحیث حقوقی، این فرآیند یک بازی سیاسی جلوه داده شود و موجبات جوسازی علیه حکومت ج. ا. ایران را فراهم نماید.

 

۴.پس از انجام تکلیف قانونی با تقدیم آراء صادره به پلیس بین الملل می توان تقاضای جلب بین المللی آن افراد را نمود که بسیار موثرتر از درخواست جلبی است که مستند به دلایل قضایی و رای محکومیت دادگاه صالحه نباشد و شبهه سیاسی بودن و کم اعتباری آن درخواست را مرتفع خواهد کرد.

 

۵.اگر اموالی از مباشرین و مسببین جنایت درکشور یافت شود می توان از آن اموال خسارات وارده را جبران نمود.

 

۶.با ارائه رای صادره به دادگاههای دولی که محکومین در محدوده قلمرو آن کشورها اقامت دارند می توان درخواست استرداد مجرمین را نمود. چرا که تمام کنوانسیونهای بین المللی مربوط به تروریسم، براساس اصل «استرداد یا مجازات» دولتهای عضو را مکلف می سازند تا در صورت عدم استرداد متهم، نسبت به محاکمه و مجازات وی اقدام نمایند و از آنها می خواهند درجلوگیری و سرکوبی جرایم تروریستی با یکدیگر همکاری داشته باشند.

 

۷.براساس قاعده عموماً پذیرفته شده و بین المللی، اجرای احکام مدنی دادگاههای خارجی از کشور بیگانه، می توان تقاضای توقیف، اموال محکومین درکشورهای خارجی و جبران خسارات وارده را بنماییم.

 

۸.بر فرض اینکه دولتی که متهمین درآن اقامت دارند حاضر به استرداد و اجرای حکم پرداخت خسارت مدنی از اموال محکوم علیهم نشد و یا صرفاً دستور اجرای پرداخت خسارات وارده از اموال محکوم علیهم را تنقیذ و اجرا کند ولی حاضر به استرداد محکومین برای تحمل کیفر درکشورمان نشود، با استناد به قاعده بین المللی انکار و ممانعت از اجرای عدالت، درخواست رسیدگی ماهوی به جرایم انتسابی به محکومین ومجازات ایشان درکشورمتوقف فیه متصور و امکان پذیر خواهد بود.

 

۹.به لحاظ انجام اقدامات قضایی، عملاً قاطع مرور زمان مجازات جنایات کیفری که تقریباً همه کشورهای جهان در آئین دادرسی کیفری خود درج نموده اند خواهیم شد و اگر دربرهه ای از زمان بمنظور مجازات مرتکبین عملیاتهای تروریستی ناچار به طرح شکایت کیفری بر علیه محکومین درکشورهایی شویم که ایشان در آنجا اقامت دارند انجام تکالیف قضایی از ابتدا تا انتها قاطع مرور زمان جرم انتسابی درآن کشورها خواهد بود و با قرار موقوفی تعقیب به لحاظ مرور زمان مواجه نخواهیم شد.

 

پیشنهادات:

 

۱. همه روسای محترم دادسراها مکلف شوند در انجام وظیفه ذاتی خود، کلیه اقدامات قضایی لازم مورد اقدامات تروریستی که درچند سال اخیر توسط کلیه گروههای تروریستی درنقاط مختلف کشور خصوصاً شهر زاهدان صورت گرفته و یا احتمالاً درآینده بوقوع خواهد پیوست. فوراً به انجام برسانند و پس از تکمیل پرونده آن را بمنظور اصدار حکم محکومیت مسببین به مجازات وجبران خسارات وارده به دادگاه صالحه ارسال نمایند.

تذکر بسیار مهم اینکه تمامی مرتکبین اعم از مباشرین و مسببین مربوطه گروه تروریستی که بصورت مستقیم یا غیر مستقیم درجنایت صورت گرفته نقش داشته اند به عنوان متهم طبق آئین دادرسی کیفری تحت تعقیب قضایی قرار گیرند.

 

۲. ریاست محترم قوه قضائیه درمرکز هر استان، یک شعبه دادگاه بمنظور رسیدگی به پرونده های تروریستی اختصاص دهند و به صلاحدید خود مشکل قانونی صلاحیت محلی رسیدگی به پرونده های مرجوع الیه را درمرکز استان حل نمایند به نحوی که هیچ ایراد حقوقی دراین خصوص وارد نباشد.

 

۳. روسای محترم دادگاههای رسیدگی کننده توجیه شوند، اولاً کلیه مباشرین، معاونین و دریک کلام کلیه مسببین و مرتکبین جنایت را متضامناً محکوم به جبران خسارات وارده نمایند و همچنین نسبت به تمامی خسارات وارده از جمله خسارات وارده مازاد دیه و خسارات معنوی وارده اصدار رای نمایند تا در مواردی که مباشر عملیات تروریستی درحین عملیات به هلاکت رسید و یا در فرآیند قضایی به عنوان محارب اعدام شد، و یا اینکه توانایی جبران خسارات وارده را ندارد. بر فرض مراجعه به دادگاههای خارجی محل اقامت محکومین، درخواست اجرای خسارات مدنی ناشی از جرم کیفری رقمی قابل ملاحظه و جبران کننده خسارات وارده باشد.


 

 

 

دولت خاتمی= معایب دولت هاشمی + بازیهای سیاسی ویژه


 

دولت خاتمی البته پرکار نبود بلکه به دنبال بازی های حزبی و سیاسی بود ولی پرخرجی های دولت سازندگی را هم داشت/ سبز مقدس ... سبز محترم ... سبز معترض ... سبز منحرف/ من پیشگو نیستم ! این را هم درست نمی دانم که از الان مانند برنامه 90 اعلام کنیم که ببینندگان محترم پیامک بزنند که این تیم می برد یا آن تیم ! اساسا این نوع اظاهر نظرها رجما ً للغیب است و فضلی برای گوینده و شنونده ندارد اما مهمتر از آن این است که از الان وظیفه خودم می دانم مردم و خودم را به این سمت و سو هدایت کنم که به اصلح رای دهیم

حجت الاسلام و المسلمین رسایی نماینده محترم مردم تهران و حومه در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سئوال یکی از کاربران که از وی درباره عملکرد و کیفیت هر یک از دولت های آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد پرسیده بود، گفت:
 

« دولت هاشمی دولتی پرکار اما پرخرج هم بود . پرخرجی این دولت هم در سیاست های اقتصادی و هم در سیاست های مدیریتی آن نمایان بود . البته به دلیل این پرخرجی ها ، پرکاری دولت وی همواره در جیب قشر خاصی قرار می گفت. دولت سازندگی بیش از آن که مردم محور باشد، حزبی با محور شخص هاشمی بود .


 

دولت خاتمی البته پرکار نبود بلکه به دنبال بازی های حزبی و سیاسی بود ولی پرخرجی های دولت سازندگی را هم داشت . یعنی همان سیاست های مدیریتی و همان سیاست های اقتصادی هاشمی بر این دولت سایه انداخته بود . این دولت هم به دلیل برآمدن از دل احزاب ، مردم محور نبود اما به دلیل شخصیت ضعیف آقای خاتمی شخص محورهم نبود بلکه حزب محور بود.

دولت احمدی نژاد را پرکار و کم خرج می دانم ، پرکاری آن مشهود است و کم خرجی آن نیز در سیاست های اقتصادی و مدیریتی آن پیداست. این دولت از آنجا که از دل مردم بیرون آمد ، مردم محور شد و نه حزب محور . مدلی که اهل بیت( علیهم السلام) ما را به آن سمت و سو هدایت کرده اند ، همین مدل کثیر المعونة و قلیل مؤونة است یعنی کار زیاد و خرج کم. »


 

وی همچنین پیرامون دو دستگی ملت بخاطر مسائل بعد از انتخابات به جنبش سبز و مخالفانشان اظهار داشت:
« بر خلاف نظر شما من فكر نمي كنم كه ملت ما دو دسته شده باشند بلكه واقعا ما مردمي يك پارچه داريم . اين كه شما ادعا كنيد كه معترضين زيادند اول دعواست ! بر اساس چه دليلي شما مدعي هستيد كه آنها زيادند و اينها كم هستند ؟ حوادث پس از انتخابات دهم روز به روز از تعداد معتقدين به تقلب كاسته است ،‌ نشانه آن هم همين نبود پايگاه اجتماعي اين جماعت است كه خودشان به آن معترفند.


 

به عقيده من سبزها چهار دسته اند :
سبز مقدس كه حدود 75 ميليون نفر در داخل كشور هوادار دارد . همه ما از طرفداران سبز مقدس هستيم .


سبز محترم كه حدود 13 ميليون جمعيت آنهاست . همه آنهايي كه در انتخابت شركت كردند و به يكي از كانديداهاي ديگر غير از احمدي نژاد راي دادند بويژه آنها كه به موسوي راي دادند ، محترمند چون با راي آنها بود كه ميزان مشاركت در كشور ما به 85 % رسيد و مشتي بر دهان ياوه گويان بود.


سبز معترض كه تعداد آنها در ابتدا در كل كشور شايد به دو ميليون نفر مي رسيد اما اندك اندك با روشنگري هاي صورت گرفته و با توجه به اعترافات امثال ابطحي و تاج زاده مبني بر عدم تقلب و همچنين با رفتارهاي امثال موسوي در هواداري از كساني كه به عاشورا اهانت كردند ، كم كم از تعداد آنها كاسته شد و تعداد معترضين در حال حاضر شايد به بيست هزار نفر هم نرسد اما در عين حال با افراد معترض كه قصد بر هم زدن نظم عمومي ندارند هم بايد مدارا كرد و به اعتراضشان پاسخ داد .


سبز منحرف كه عمدتا كساني هستند كه اساسا در انتخابت شركت نكردند و اعتقادي به جمهوري اسلامي ندارند . اين جماعت از ابتداي انقلاب هم بودند ، خانواده ساواكي ها ، اعدامي ها ، خلافكاران ، بي دين ها و ... منتهي در سال هاي قبل به دليل عدم انسجام و عدم پشتيباني از طرف شخصيت هاي سياسي ، نمي توانستند كاري كنند ولي در فتنه اخير با حمايت سران فتنه و تجمع در تحت يك رنگ ، انسجام پيدا كردند ولي خيلي زود رنگ حقيقي آنها براي مردم معلوم شد . اين سبز همان كساني بودند كه مسجد آتش زدند ، به بسيج حمله كردند و در عاشورا آن افتضاح را به بار آوردند.»


 

ایشان در پاسخ به سئوال فردی دیگر که از وی خواسته بود رئیس جمهور بعدی را از بین گزینه های معرفی شده پیش بینی کند، تصریح کرد:
 

« من پیشگو نیستم ! این را هم درست نمی دانم که از الان مانند برنامه 90 اعلام کنیم که ببینندگان محترم پیامک بزنند که این تیم می برد یا آن تیم ! اساسا این نوع اظاهر نظرها رجما ً للغیب است و فضلی برای گوینده و شنونده ندارد اما مهمتر از آن این است که از الان وظیفه خودم می دانم مردم و خودم را به این سمت و سو هدایت کنم که به اصلح رای دهیم ، بلغ ما بلغ .»


 

حجت الاسلام رسایی همچنین درباره کاندیدا شدنش برای ریاست جمهوری تاکید کرد:
« به کسی گفتند که چرا خانه نمی خرید گفت : پنجاه درصدش درست شده ، من می خواهم ولی پول ندارم . در خصوص موضوع ریاست جمهوری برای مثل بنده فکر می کنم نه من می خواهم و نه از چنین شرایطی برخوردارم و نه اساسا مردم خواهان آن هستند! یعنی پنجاه درصدش هم درست نشده است»
 



:: بازدید از این مطلب : 114
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 14 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رزمنده

 

ادعاهای توهین‌آمیز پسر منتظری؛
امام خمینی اشتباه کرد که پدرم را برکنار کرد!
 
 
احمد منتظری اقدام امام در عزل پدرش از قائم مقامی رهبری را اشتباه خوانده و گفته است: "ایشان در تاریخ 6/1/68 نامه ای نوشتند که والله من بازرگان و بنی صدر را از اول قبول نداشتم، واللّه من از اول با قائم مقامی تو مخالف بودم. خلاصه اینکه جواب آن نامه متواضعانه، این نامه تند نبود."

پسر مرحوم منتظری که پس از فوت پدرش تلاش کرده تا با سخنان و مواضع تند و ساختارشکن، به نحوی جای او را در رسانه‌های ضدانقلاب پر کند، در جدیدترین اقدام خود به مصاحبه با سایت اصلی اتاق فکر لندن پرداخته است.

"احمد منتظری" در گفت‌وگو با سایت جرس، ضمن توهین به "سید احمد آقا" فرزند امام به دلیل مخالفت با افکار پدرش، اقدام امام در عزل مرحوم منتظری از قائم مقامی رهبری را اشتباه خوانده و گفته است: "ایشان در تاریخ 6/1/68 نامه ای نوشتند که والله من بازرگان و بنی صدر را از اول قبول نداشتم، واللّه من از اول با قائم مقامی تو مخالف بودم. خلاصه اینکه جواب آن نامه متواضعانه، این نامه تند نبود."

پسر شیخ ساده‌لوح در ادامه هم با تکرار توهین‌های خود خطاب به سیداحمد آقا، وی را متهم به انحصارطلبی کرده و مدعی شده است: "حملات یکطرفه بود. رنجنامه احمد آقا در تیراژ بالا منتشر شد اما امکان پاسخگویی برای ما وجود نداشت."

احمد منتظری در پایان این مصاحبه هم رسما تاکید کرده که مرحوم منتظری در انتخابات سال پیش از نامزدهای اصلاح‌طلب حمایت کرده و در جریان اغتشاشات 88 نیز به حمایت از آشوبگران پرداخته است.

البته اقدامات و مواضع عجیب پسر آقای منتظری به این اظهارات ختم نمی‌شود و وی چندی پیش اعلام کرد که حتی بعد از مرگ هم دفتر پدرش را نخواهند بست.

وی در بیانیه ای که روز هشتم خرداد منتشر کرد، دفتر پدرش را "یادگار" او نامید و نوشت که "من به هیچ وجه این ننگ را نمى‌پذیرم که دفتر مرحوم پدرم را تعطیل نمایم."

اصرار احمد منتظری در بازگذاشتن دفتر پدرش و اخذ وجوهات شرعیه و پرداخت شهریه در حالی بود که این کار از سوی برخی از مراجع عظام تقلید خلاف عرف و سنت و "وهن اسلام و مرجعیت" خوانده شده است.

در این راستا، آیت الله مکارم شیرازی، از مراجع عظام تقلید، اواخر ماه فروردین امسال، با تاکید بر اینکه بر اساس سنت حوزه، کارهای مرجعیت بعد از وفات بزرگواران تعطیل می‌شد، یادآور شد: مراجع پیشین نیز همین روش را عمل می کردند و کارهای مرجعیت بعد از بزرگواران تعطیل می‌شد و اگر این کار در حال حاضر صورت گیرد به نفع همه است؛ اگر بخواهند برنامه‌ها را ادامه دهند، هم وهن برای آن بزرگوار و هم وهن برای بازماندگان، و جامعه اسلام و مرجعیت خواهد بود، بهتر است سنت سلف صالح در میان ما اجرا و ما همان روش گذشتگان را برویم.


 

 

 

میزان محبوبیت علی مطهری در میان تهرانی‌های مجلس: فقط یک نفر!
 
 
علی مطهری و محمدرضا باهنر در انتخابات سومین دوره شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان از راهیابی به این شورا باز ماندند.

 اعضای فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی، علی مطهری و محمدرضا باهنر را شایسته حضور در شورای مرکزی این فراکسیون ندانستند.

آقای باهنر سال گذشته نیز برای حضور در شورای مرکزی این فراکسیون ثبت‌نام کرده بود اما نتوانست رای لازم را برای حضور در شورا کسب کند.

علی مطهری هم که به دلیل اتخاذ مواضع عجیب و توهین‌آمیز در ماه‌های اخیر مورد ناراحتی اصولگرایان مجلس قرار دارد و حتی کار به شورای داوری فراکسیون اصولگرایان برای تایید صلاحیت او نیز کشید، تنها توانست 2 رای از مجموع آرا را به خود اختصاص دهد که با احتمال رای وی به خودش، تنها یک نفر از اعضای فراکسیون اصولگرایان وی را شایسته حضور در شورای مرکزی این فراکسیون دانسته است.

اعضای جدید شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان

به گزارش ایرنا، در این انتخابات اسماعیل کوثری، شهاب‌الدین صدر، حسین نجابت، فاطمه آلیا و علی‌اصغر زارعی به عنوان نمایندگان اصولگرای تهران به شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس راه یافتند.

سیدرضا اکرمی؛ زهره الهیان؛ اسدالله بادامچیان و حسن غفوری فرد هم دیگر نمایندگانی بودند که نتوانستند رای لازم را برای حضور در شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان به دست آورند.

حمید رسایی و حسین فدایی نیز برای این انتخابات ثبت نام کرده بودند اما پیش از رای گیری انصراف دادند.

گفتنی است دوره فعالیت سال دوم شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان 17 مهر پایان می یابد. طبق اساسنامه فراکسیون اصولگرایان، استان‌هایی که هفت عضو دارند، یک عضو و استان‌هایی که بیش از این تعداد دارند، دو عضو در شورای مرکزی خواهند داشت.

پس از مشخص شدن ترکیب 42 نفره شورای مرکزی، نشست این شورا برگزار و هیات رییسه جدید فراکسیون 17 مهر مشخص می شود.

پایان مطلب/


 

 

 


خاتمی ستادهایش را از موسوی پس گرفت/تشکیل جلسات در پارکها

اصلاح طلبان شبکه هایی را که دراختیار میرحسین موسوی قرار داده بودند مجددا برای سید محمد خاتمی فعال کرده اند.

،پس از قطعی شدن جدایی جریان اصلاحات از فرقه سبز که منجر به فعال شدن بنیاد باران در قالب یک حزب شده،عناصر اصلی جریان اصلاحات ستادها و تشکل هایی را که در انتخابات دهم در اختیار موسوی قرار داده بودند به همکاری مجدد فراخوانده و به بازسازی دوباره تشکیلاتی آنها مشغولند.
پویش دعوت از خاتمی،نسیم 88 از جمله گروههایی هستند که هم اکنون فعال بوده و در هفته یک بار جلسات شبانه ای را برگزار می کنند.
نکته قابل توجه این که عمده جلسات این گروهها در پارک ها برگزار می شود.گفته می شود دلیل این اقدام بالا بردن ضریب امنیتی بوده است!

 

 

 

حجاب مربوط به زمان و مکان دیگری است!

وی اضافه کرد که لزوم رعایت حجاب بر دختران مغایر با فرهنگ و دموکراسی چه در انگلیس و چه در کشورهای اسلامی است و این امر مربوط به زمان و مکان دیگری است!

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی بی باک، بعد از اینکه روزنامه "سندی تلگراف" چاپ لندن از الزامی شدن حجاب برای دانش آموزان  سه مدرسه اسلامی در انگلیس خبر داد، انتقادات و سخنان عجیب برخی مخالفان این امر اوج اسلام ستیزی جامعه غربی و بازی با اصطلاحات حقوق بشر و دموکراسی را به نمایش گذاشت.

روزنامه سندی تلگراف چاپ لندن نوشت: سه مدرسه اسلامی در انگلیس پوشیدن حجاب برای دختران را در مدرسه و خارج از آن  الزامی کردند.

این مدارس که در شهرهای لانکستر و لیستر و دیگری در شرق لندن قرار دارد برای دختران 11 تا 18 سال می باشند.

این روزنامه اضافه کرد که منتقدان این امر، ضمن ابراز نگرانی  از ضعیف شدن روابط بین مسلمانان با دیگران می گویند: به هیچ وجه جالب نیست که دختران قبل از ورود به مدرسه و بعد از خروج از آن با حجاب و روسری دیده شوند!

این روزنامه به نقل از مدیر «کویلیام»، بنیاد مبارزه با افراطی گری در بریتانیا، می نویسد: این قانون نشان می دهد که مسلمانان انگلیس قصد مشارکت در پیشرفت دولت نیستند و این امور قدیمی را در مدارس بر دختران کوچک الزامی می کنند و امیدوار است که کمکهای دولتی که از دریافت مالیات از انگلیسیها تامین می شود به این مدارس قطع شود!

وی اضافه کرد که لزوم رعایت حجاب بر دختران مغایر با فرهنگ و دموکراسی چه در انگلیس و چه در کشورهای اسلامی است و این امر مربوط به زمان و مکان دیگری است!

لازم بذکر است که یک مسئول انگلیسی نظری مبنی بر ممنوعیت پوشیدن حجاب در اماکن عمومی داده است و اظهار داشته، بسیار اسفناک است که در قرن بیست و یکم مدرسه ای وجود داشته باشد که دختران 11 ساله را از نشان دادن زینتهایشان محروم کند!

وی  در پایان بیان کرده است که حجاب روشی برای حمله به زندگی انگلیسی است



:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 14 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رزمنده

 

ناجا:زنان خیابانی را یک هفته جمع‌آوری می‌کنیم

فرمانده تهران بزرگ اعلام کرد: پلیس آماده است کمتر از یک هفته زنان خیابانی را از سطح شهر جمع‌آوری کند.  

 سردار حسین ساجدی‌نیا امروز در حاشیه دیدار مردمی در مرکز نظارت همگانی ناجا در جمع خبرنگاران گفت: برنامه پلیس تهران برای برقراری امنیت و ارتقای آن محله محوری است. طرحهای انتظامی با درخواست مردم به اجرا درمی‌آید و تا رفع دغدغه‌ها ادامه خواهد داشت.

سردار ساجدی‌نیا در مورد جمع‌آوری معتادان پرخطر گفت: از آنجا که معتادان بیمار به شمار می‌رود دستگاه قضایی آنها را تحویل نمی‌گیرد و خواستار ارجاع آنان به مراکز درمانی است.

وی اظهار داشت: از آنجایی که تعداد مراکز درمانی ترک اعتیاد محدود است در نتیجه پاسخگوی همه معتادان نیست باید مراکز ترک اعتیاد بیشتری راه‌اندازی شود تا محتادان بیشتری را تحت پوشش قرار دهد.
سردار ساجدی‌نیا در ادامه افزود: با شهرداری و دیگر دستگاه‌ها و سازمانهای مردم‌نهاد جلساتی و مکاتبانی را در این زمینه داشته‌ایم.

فرمانده پلیس تهران اعلام کرد: پلیس آماده جمع‌آوری معتادان پرخطر است اما باید محلی برای نگهداری و انتقال این معتادان وجود داشته باشد.
وی اظهار داشت: طی دو ماه گذشته اکثر پارک‌های تهران از وجود معتادان پاکسازی شده و تعدادشان به حداقل رسیده است. هر چند احتمال بازگشت این معتادان به پارکها وجود دارد.

* بمب‌گذاری در بیمارستان الغدیر به دلیل اختلاف شخصی است
فرمانده انتظامی تهران بزرگ اعلام کرد که روز گذشته یک بمب صوتی در بیمارستان الغدیر منفجر شد که عامل این بمب‌گذاری توسط پلیس دستگیر شده است.
سردار ساجدی‌نیا افزود: این فرد به علت اختلاف شخصی با صاحب داروخانه، بیمارستان و با هدف ایجاد رعب و وحشت اقدام به بمب‌گذاری کرده است.

* پلیس به دنبال کشف سرنخ برای قتل دکتر سودبخش
سردار ساجدی‌نیا در پاسخ به سوالی مبنی بر اقدامات پلیس در پیگیری قتل 2 پزشک در تهران گفت: به دنبال کشف سرنخ برای قتل دکتر سودبخش هستیم.

* کمتر از یک هفته زنان خیابانی را جمع‌آوری می‌کنیم.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا زنان خیابانی را جمع‌آوری نمی‌کنید، اظهار داشت: پلیس در این زمینه آمادگی لازم دارد و می‌تواند ظرف مدت یک هفته همه زنان خیابانی را که به صورت علنی مرتکب جرم می‌شوند نه آنانکه به صورت پنهان و اینترنتی اقدام می‌کنند جمع آوری کند به شرط آنکه دستگاهی مسئولیت این زنان برعهده بگیرد.
وی در ادامه افزود: سازمانهای مردم‌نهاد در این ارتباط می‌توانند فعالیت کرده و در این زمینه با برخی سازمانهای مردم‌نهاد و موسسات خیریه جلساتی را برگزار کرده ایم.
وی گفت: این زنان اگر مرتکب خلافی شوند مجرم هستند اما در حال حاضر موضوع زنان خیابانی یک مشکل اجتماعی است و باید به این ناهنجاری اجتماعی به شکل خود نگاه کرد.

* قول نداده‌ایم همه مجرمان را دستگیر کنیم.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ در پاسخ به سوالی مبنی بر برخورد با مجرمان اعلام کرد قول نداده‌ایم همه تهران را از وجود مجرمان پاکسازی کنیم. بلکه قول دادیم که با مجرمان برخورد کنیم که طرحهایمان در این زمینه همچنان در حال اجراست.
وی اظهار داشت: مجرمان چون شغلی ندارند مجددا به چرخه جرم بازمی‌گردند، در این زمینه از اقدامات برخی دستگاهها راضی و برخی دستگاهها ناراضی هستیم. توقع ما این است که متولیات در خصوص وظایف خود بیشتر تلاش کنند.
سردار ساجدی‌نیا گفت:‌ همکاری موجب تامین امنیت می‌شود ولی تولید امنیت تنها برعهده پلیس نیست.
فرمانده پلیس تهران اعلام کرد: از آنجایی که اکثر جرایم خشن توسط افراد مسلح انجام می‌شود ومجرمان به سمت ماموران تیراندازی یا درگیری فیزیکی ایجاد می‌کنند مجبور به مقابله به مثل هستیم.

 


 

 

خبر بامزه از اعدام مجری اخبار ورزشی!

منافقین که در خبرسازی‌های کذب و ناشیانه برای بهره‌برداری سیاسی از مسائل داخلی ایران سابقه طولانی دارند، این بار گوینده سابق اخبار ورزشی را زندانی سیاسی اعلام کردند که در انتظار حکم اعدام به سر می‌برد.    

 (خانواده‌های شهدای ترور کشور) حمید قاسمی که تا چند سال پیش به عنوان گوینده و مدیر اخبار ورزشی در شبکه خبر مشغول فعالیت بود و در حال حاضر نیز به عنوان معاون ارتباطات، آموزش و امور فرهنگی سازمان تربیت بدنی، مشغول فعالیت است، از سوی سایت‌های منافقین به عنوان زندانی سیاسی محکوم به اعدام معرفی شده است.

بر پایه این خبر سایت‌های منافقین در انتشار اخبار حکم اعدام حمید قاسمی اعلام کرده‌اند که وی از سال 2008 به اتهام جاسوسی در زندان بوده و حکم اعدام وی نیز تایید شده است.

سایت‌های منافقین همچنین اعلام کرده‌اند که همسر حمید قاسمی با وجود اینکه حکم اعدام وی به حبس ابد کاهش یافته، در حال حاضر دچار افسردگی شدیدی شده و درخواست آزادی او را دارد.

به گزارش هابیلیان، با مراجعه به سایت تربیت بدنی آخرین گفتگوی وی با پایگاه خبری ورزش ایران در تاریخ دهم مهر ماه سال جاری و در مورد برگزاری نمایشگاه بین‌المللی ورزش و تجهیزات ورزشی، در این سایت خبری قابل مشاهده است.

منافقین تاکنون از هیچ کدام از رسوایی‌های گذشته نظیر سوءاستفاده از تصاویر هنرپیشه زن ایرانی، جعل عکس دختر لبنانی به عنوان یکی از شهروندان جمهوری اسلامی، رسوایی فریب خبرنگاران جهت جاسوسی و مواردی از این دست، درس نگرفته‌اند و در طول سال‌های گذشته بارها با استفاده از تصاویر اینترنتی،‌ اقدام به جعل واقعیت و دروغ سازی در موارد متعدد کرده‌اند که در اکثریت قریب به اتفاق موارد منجر به رسوایی خبری برای این فرقه شده است.

 

 

 

 

شیرین کاری بانوی جنگ، دامن نوکیا را هم گرفت
 
 
 
شیرین عبادی در مصاحبه با یک سایت ضدانقلاب مدعی شده که شرکت مخابراتی نوکیا به دلیل حمایت از آشوبگران سال پیش قراردهای تجاری خود با ایران را تمدید نخواهد کرد.

بانوی جنگ هم وارد بازی جالب شکایت از یک شرکت مخابراتی بین‌المللی شد و از مردم خواست تا "موبایل نوکیای خودشان را به دور بیاندازند!"

"شیرین عبادی" که به دلیل سکوت حمایت‌آمیز خود در قبال جنایات رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، در میان مردم به عنوان بانوی جنگ شناخته می‌شود، در مصاحبه با یک سایت ضدانقلاب مدعی شده که شرکت مخابراتی نوکیا به دلیل حمایت از آشوبگران سال پیش قراردهای تجاری خود با ایران را تمدید نخواهد کرد.

خانم عبادی همچنین در اظهاراتی جالب گفته است: در ماه‌های اخیر من و دیگر مدافعان حقوق بشر تلاش کردیم که مانع از این بشویم که از تکنولوژی به زیان مردم و برای سانسور وارعاب مردم استفاده بشود. در این ارتباط در چندین حرکت نمادین من و سایر مدافعان حقوق بشر در ایران و در خارج از ایران از مردم خواستیم که موبایل نوکیای خودشان را به دور بیاندازند. این مساله باعث شد که فروش موبایل نوکیا در ایران به نصف قبل از انتخابات برسد.

البته وی توضیح نداده که چگونه به چنین آماری دست پیدا کرده است!

 

سکوت شیرین عبادی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی علیه زنان و کودکان، با واکنش گرافیست‌های ایرانی روبرو شده است

 

گفتنی است پس از ناکامی جریان فتنه در احیا و بازسازی آشوب‌های خیابانی، سران این جریان برای زنده نگه داشتن فضای احساسی و غیرعقلانی در میان هواداران ریزش کرده خود، دست به انتشار و بیان مطالب عجیب می‌زنند تا به این وسیله خود را فعال نشان دهند.

وقتی سردرگمی فتنه‌گران گریبان "نوکیا" را می‌گیرد

"عیسی سحرخیز" که در حال حاضر به اتهام شرکت در حوادث پس از انتخابات در زندان به سر می‌برد، چند ماه پیش طی دادخواستی از شرکت نوکیا زیمنس و دیگر شرکت های مرتبط بابت فروش و ارایه فن آوری و تجهیزات لازم برای شنود ومونیتورینگ هوشمند شبکه های بی سیم، اطلاعاتی و اینترنت ایران که موجب دستگیری وی و دوستانش شده است، در دادگاه فدرال آمریکا شکایت کرده است.

با این حال این شرکت مخابراتی بین‌المللی ادعای سرخیز را به تمسخر گرفت و اعلام کرد: دعوی سحرخیز در جایی اشتباه، علیه طرف اشتباه و بر اساس فرض‌های اشتباه اقامه شده‌است.

نوکیا زیمنس همچنین عنوان کرد: سحرخیز و پسرش به دنبال این هستند تا شبکه نوکیا زیمنس را به خاطر اقدامات اطلاعاتی و امنیتی مقام‌های ایرانی مقصر اعلام کنند، آن هم از طریق اقامه دعوی در ایالات متحده؛ یعنی کشوری که مطلقاً هیچ ارتباطی با موضوع دادخواهی آن‌ها ندارد.


 

 

 

دلسوزی خانم بی‌حجاب برای هتک حرمت حجاب اسلامی!

 
 
 
فریبا داوودی مهاجر که در یک برنامه زنده تلویزیونی رسما کشف حجاب کرد و روسری خود را برداشت، انتشار تصاویر افرادی را که خود را شبیه آشوبگران سال گذشته گریم کرده و در مانور نیروی انتظامی شرکت کرده‌اند، نشانه بی‌غیرتی مسئولان نسبت به احکام اسلامی دانسته است.

به گزارش شبکه ایران، مشاور سابق وزرای دولت اصلاحات و همکار فعلی نهادهای وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا، از آنچه توهین به "غیرت و ناموس زنان ایرانی" نامیده، انتقاد کرده است.

فریبا داوودی مهاجر که سابقه عضویت در شورای مرکزی سازمان غیر قانونی ادوار تحکیم را در کارنامه خود دارد، در یادداشتی که در سایت ضدانقلاب روزآنلاین منتشر شده، انتشار عکس‌هایی از مانور اخیر نیروی انتظامی که در آن برخی افراد خود را شبیه آشوبگران فتنه 88 گریم کرده بودند را نشانه بی‌غیرتی مسئولان ایرانی دانسته است!

البته این مطلب بامزه درحالی از سوی خانم مهاجر مطرح شده که وی چندی پیش، رسما در یک برنامه تلویزیون دولتی آمریکا دست به کشف حجاب زد؛ مساله‌ای که پخش فیلم آن از رسانه ملی بازتاب گسترده‌ای در میان افکار عمومی داشت.

 

کشف حجاب خانم مهاجر در برنامه زنده صدای آمریکا


 

فریبا داوودی مهاجر درحال دریافت جایزه از مقامات آمریکایی

 

داوودی مهاجر در جمع مدعوین یکی از کنفرانس‌های ضدایرانی


 


 



:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 14 / 7 / 1389 | نظرات ()